|
دکتر سعید جوی زاده :مشاور کسب و کارها آموزشگاه چشم انداز در شهر شیراز برگزار کننده دوره های سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و سنجش از دور(RS)
| ||
|
دو نوع تعادل وجود دارد: تعادل بین کار و زندگی شخصی و تعادل در هر کدام از این ها. در دنیای موفقیت حرفه ای ، این به این معنا نیست که چقدر اضافه کار می کنید. عنصر اصلی تمرکز زمان در زمان طولانی است. برای رسیدن به یک نتیجه خارقالعاده باید آنچه را که مهمتر است انتخاب کنید و تمام زمانی را که میخواهد به آن اختصاص دهید. این امر مستلزم عدم تعادل بسیار در رابطه با سایر مسائل کاری است، و فقط به ندرت تعادلی برای رفع آنها وجود دارد. در دنیای شخصی شما، آگاهی جزء ضروری است. آگاهی از روح و جسم خود، آگاهی از خانواده و دوستان، آگاهی از نیازهای شخصی شما - اگر واقعا قصد "زندگی کردن داشته باشید، هیچ یک از اینها را نمی توان قربانی کرد، بنابراین هرگز نمی توانید آنها را برای کار یا یکی برای دیگری رها کنید. شما می توانید به سرعت بین این ها جا به جا شوید و حتی اغلب فعالیت های اطراف آنها را ترکیب کنید، اما نمی توانید برای مدت طولانی از هیچ یک از آنها غافل شوید. زندگی شخصی شما مستلزم ایجاد توازن شدید است. اینکه آیا باید از تعادل خارج شود یا نه، واقعاً سؤال اصلی نیست. سوال اصلی این است: "مدت کوتاهی از تعادل خارج شوید یا بلند؟" در زندگی شخصی خود به صورت کوتاه مدت از تعادل خارج شوید و از دوره های طولانی که در آن تعادل خود را از دست داده اید اجتناب کنید. این کار به شما امکان میدهد به همه چیزهایی که مهمترین هستند متصل بمانید و آنها را با هم پیش ببرید. در زندگی حرفه ای خود ، مدتها از تعادل خارج شوید و با این ایده که دستیابی به نتایج فوق العاده ممکن است شما را مجبور کند برای مدت طولانی از تعادل خارج شوید کنار بیایید.پس به شما این امکان را می دهد که بر روی چیزهایی تمرکز کنید که بیشترین اهمیت را دارند، حتی به قیمت تمرکز کمتر روی اولویت های پایین تر. در زندگی شخصی از هیچ چیز نگذرید هیچ چیز . در محل کار اما لازم است گاهی رها کنید. جیمز پترسون در رمان خاطرات سوزان برای نیکلاس ، ماهرانه نشان می دهد که اولویت های ما در تعادل شخصی و حرفه ای ما کجاست: «تصور کنید زندگی یک بازی است که در آن با پنج توپ بازی می کنید. توپ ها کار، خانواده، سلامتی، دوستان و صداقت نامیده می شوند. و شما همه آنها را در هوا نگه می دارید. اما بالاخره یک روز متوجه می شوید که (کار) یک توپ لاستیکی است. اگر آن را رها کنید، به عقب برمی گردد. چهار توپ دیگر - خانواده، سلامتی، دوستان، صداقت - از شیشه ساخته شده اند. اگر یکی از اینها را رها کنید، به طور غیرقابل برگشتی خراشیده میشود، شاید حتی بشکند.» برگرفته از کتاب تنها یک چیز. ترجمه ی فاطمه سلطانی، سعید جوی زاده انتشارات آکادمیک تهران شماره تماس: 09382252774
برچسبها: کتاب تنها یک چیز, سعید جوی زاده, فاطمه سلطانی, تعادل [ ] [ ] [ ]
زمان منتظر هیچکس نمی ماند همسرم یک بار داستان یکی از دوستانش را برایم تعریف کرد. مادر این دوست معلم مدرسه و پدرش کشاورز بود. آنها در انتظار بازنشستگی و مسافرت تمام عمر خود را تلاش کردند، پس انداز کردند، و کمتر زندگی کردن. زن با علاقه سفرهای خرید که او و مادرش به مغازه پارچه فروشی محلی می رفتند و در آنجا پارچه و الگوهایی را انتخاب می کردند ، به خاطر می آورد. مادر توضیح داد که وقتی بازنشسته شد این لباسهای مسافرتی او بود. او هرگز به سال های بازنشستگی خود نرسید. در آخرین سال تدریس ، سرطان گرفت و بعد درگذشت. پدر هرگز از خرج کردن پولی که پس انداز کرده بودند احساس خوبی نداشت و معتقد بود که این پول هر دوی آن ها است و اکنون همسرش آنجا نیست تا آن را با او تقسیم کند. وقتی او درگذشت و دوست همسرم برای تمیز کردن خانه پدر و مادرش رفت، او یک کمد پر از پارچه و الگوهای لباس پیدا کرد. پدر هرگز آن را تمیز نکرده بود. او نمی توانست این کار را کند. گویی محتویات آن چنان مملو از وعده های تحقق نیافته بود و سنگین تر ازآن بود که بتواند بلندش کند. زمان منتظر هیچکس نمی ماند. اگر چیزی را به سمت افراط بکشید باقی چیزها برای همیشه به تعویق می افتد زمانی یک تاجر بسیار موفق را میشناختم که بیشتر عمرش روزهای طولانی و آخر هفتهها را کار کرده بود، و صادقانه معتقد بود که تمام این کارها را برای خانوادهاش انجام میدهد. و وقتی کار اون تمام شد، همه از ثمره کار او لذت میبرند، با هم وقت میگذرانند، سفر میکنند، و همه کارهایی را که هرگز انجام ندادهاند انجام میدهند. پس از گذشت سالها برای ساخت شرکت خود، او اخیراً آن را فروخته بود و آماده بحث در مورد آنچه که ممکن است در آینده انجام دهد، بود. از او پرسیدم حالش چطور است و او با افتخار اعلام کرد که خوب است. زمانی که مشغول ساختن کسب و کار بودم، هرگز خانه نبودم و به ندرت خانواده ام را می دیدم. بنابراین اکنون در تعطیلات با آنها هستم تا زمان از دست رفته را جبران کنم. میدونی چطوره ، درسته؟ حالا که پول و زمان دارم، آن سال ها را پس می گیرم.» آیا واقعاً فکر می کنید که می توانید قصه ی قبل از خواب یا تولد کودک را برگردانید؟ آیا یک مهمانی برای کودک پنج ساله با دوستان تخیلی همان شام با یک نوجوان با دوستان دبیرستانی است؟ آیا شرکت کردن والدین در بازی فوتبال کودکشان با شرکت در یک بازی فوتبال با فرزند بزرگسال برابر است؟ آیا فکر میکنید میتوانید با خدا معامله کنید که زمان را برای شما متوقف کند و از هر چیز مهمی تا زمانی که شما آماده شرکت کردن ، دست نگه دارد؟ وقتی با زمان خود قمار می کنید، ممکن است شرط بندی کنید که نتوانید آن را پرداخت کنید. حتی اگر مطمئن هستید که می توانید برنده شوید، مراقب باشید که آیا می توانید با چیزی که می بازید زندگی کنید. بازی با زمان شما را به داخل سوراخی بدون هیچ راه خروجی هدایت می کند. باور این دروغ با متقاعد کردن شما به انجام کارهایی که نباید انجام دهید و دست کشیدن از انجام کارهایی که باید انجام دهید، ضررهای خود را به همراه دارد. سوء مدیریت حد وسط می تواند یکی از مخرب ترین کارهایی باشد که انجام داده اید. شما نمی توانید اجتناب ناپذیر بودن زمان را نادیده بگیرید. بنابراین اگر دستیابی به تعادل دروغ است، پس چه کار می کنید؟ وزنه ی تعادل . کلمه "تعادل" را با "وزنه ی تعادل" جایگزین کنید تا آنچه تجربه می کنید منطقی شود . چیزهایی که ما حدس می زنیم که تعادل داشته باشند، واقعاً فقط متعادل کننده هستند. بالرین یک نمونه کلاسیک است. هنگامی که بالرین ژست نوک پنجه ی ایستاده را می گیرد ، می تواند بدون وزن ظاهر شود و روی هوا شناور باشد ، همان ایده تعادل و برازندگی. یک نگاه دقیق تر نشان می دهد که پنجه های او به طور نا محسوس در لرزش هستند و تنظیمات دقیق را برای تعادل انجام می دهند. وزنه ی تعادلی که به خوبی کار کند، توهم تعادل را ایجاد می کند. برگرفته از کتاب تنها یک چیز. ترجمه ی فاطمه سلطانی ، سعید جوی زاده انتشارات آکادمیک تهران برچسبها: کتاب تنها یک چیز, سعید جوی زاده, فاطمه سلطانی, تعادل [ ] [ ] [ ]
پیدایش یک اسطوره از نظر تاریخی، ایجاد تعادل در زندگی ما یک امتیاز بدیع است که حتی باید در نظر گرفت. برای هزاران سال، کار به معنی زندگی بود. اگر کار نمیکردید - شکار، برداشت محصول، یا پرورش دام - عمر زیادی نداشتید. اما همه چیز با گذشت زمان تغییر کرد. کتاب جرد دایموند با عنوان اسلحه ها، جواهر و فولاد ریوس جوامع بشری برنده جایزه پولیتزر : نشان می دهد که چگونه جوامع مبتنی بر مزرعه که مواد غذایی مازاد تولید می کردند، در نهایت باعث ایجاد تخصص حرفه ای شدند. دوازده هزار سال پیش، همه روی زمین شکارچی بودند. اکنون تقریباً همه ما کشاورز هستیم یا از کشاورزان تغذیه میشویم.» این آزادی از داشتن علوفه یا مزرعه به مردم این امکان را می داد که دانشمند و صنعتگر شوند. برخی کار می کردند تا غذا را روی میزهای ما بگذارند و برخی دیگر میزها را می ساختند. در ابتدا اکثر افراد بر اساس نیازها و جاه طلبی های خود کار می کردند. آهنگر مجبور نبود تا ساعت 5 بعد از ظهر در فورج بماند. او میتوانست زمانی که پاهای اسب را نعل میکردند، به خانه برود. پس از صنعتی شدن در قرن نوزدهم برای اولین بار کاری کرد که عده ای برای کسان دیگر کار کنند. داستان تبدیل به یکی از روسای سختگیر، برنامههای کاری طولانی و کارخانههایی بود که طلوع و غروب را نادیده میگرفتند. در نتیجه، قرن بیستم شاهد شروع جنبشهای مردمی قابل توجهی برای محافظت از کارگران و محدود کردن ساعات کار بود. با این حال، اصطلاح «تعادل بین کار و زندگی» تا اواسط دهه 1980 که بیش از نیمی از زنان متاهل به نیروی کار پیوستند، ابداع نشد. به تعبیر مقدمه رالف ای. گوموری در کتاب سال 2005 با هم بودن، جدا از هم کار کردن: خانوادههای شغلی دوگانه و تعادل بین کار و زندگی، از یک واحد خانواده با یک نانآور و یک خانهدار به واحدی با دو نانآور و بدون خانهدار تبدیل شدیم. هر انسان زنده ای می داند که این باعث فشار کاری اضافه روی زنان می شود. با این حال، در دهه 90، «تعادل بین کار و زندگی» به سرعت به یک کلمه کلیدی رایج برای مردان تبدیل شد. نظرسنجی کمپانی لکسیزنکسیز روی 100 روزنامه و مجله برتر در سراسر جهان افزایش چشمگیری در تعداد مقالات در این زمینه را نشان می دهد، از 32 مقاله در دهه 1986 تا 1996 به 1674 مقاله تنها در سال 2007 احتمالاً تصادفی نیست که افزایش فناوری به موازات افزایش این باور که چیزی در زندگی ما گم شده است. فضای نفوذ شده و حد و مرزهای کمتر این کار را انجام می دهد. ایده «تعادل بین کار و زندگی» که ریشه در چالش های زندگی واقعی دارد، به وضوح ذهن و تخیل ما را تسخیر کرده است. برگرفته از کتاب تنها یک چیز ترجمه ی سعید جوی زاده، فاطمه سلطانی انتشارات آکادمیک تهران شماره تماس : 09382252774
برچسبها: سعید جوی زاده, فاطمه سلطانی, تعادل, کتاب تنها یک چیز [ ] [ ] [ ]
8 یک زندگی متعادل �حقیقت این است که تعادل نامناسب است. این یک رویای دست نیافتنی است... . تلاش برای تعادل بین کار و زندگی، همانطور که ما به آن فکر کرده ایم، فقط یک پیشنهاد بازنده نیست. این یک مورد مخرب و مخرب است. " -کیت اچ. هاموندز هیچ چیز هرگز به تعادل مطلق نمی رسد. هیچ چیزی. مهم نیست که چقدر ممکن است نامحسوس باشد، آنچه به نظر می رسد حالت تعادل است چیزی کاملاً متفاوت است – اقدام برای تعادل . تعادل به عنوان یک اسم است اما به طرز غم انگیزی عملاً به عنوان یک فعل زندگی می شود. به عنوان چیزی که در نهایت به آن می رسیم، تعادل در واقع چیزی است که ما دائما انجام می دهیم. یک "زندگی متعادل" افسانه ای بیش نیست - یک مفهوم گمراه کننده که بیشتر به عنوان یک هدف شایسته و دست یافتنی پذیرفته می شود بدون آنکه در واقع به آن فکر کنیم. من می خواهم شما به آن فکر کنید. من از شما می خواهم آن را به چالش بکشید. از شما میخواهم ردش کنید زندگی متعادل دروغ است. ایده تعادل دقیقاً همین است - یک ایده. در فلسفه، �میانگین طلایی� اعتدالگرا بین دو قطب افراطی است، مفهومی که برای توصیف مکانی بین دو موقعیت استفاده میشود که از آن حالت مطلوبتر است. این یک ایده بزرگ است، اما نه چندان کاربردی. آرمان گرایانه، اما واقع بینانه نیست. تعادل وجود ندارد. تصور این سخت است، خیلی کمتر باورش میشود، عمدتاً به این دلیل که یکی از متداولترین نوحهها این است که �من به تعادل بیشتری نیاز دارم�، یک شعار رایج برای آنچه در بیشتر زندگیها گم شده است. ما آنقدر در مورد تعادل می شنویم که به طور خودکار تصور می کنیم این دقیقاً همان چیزی است که ما باید دنبال آن باشیم. اما اینطور نیست. هدف ، معنا ، اهمیت - اینها چیزی است که زندگی موفق را رقم می زند. آنها را جستجو کنید و مطمئناً زندگی ای بدون تعادل خواهید داشت و در حالی که اولویت های خود را دنبال می کنید از یک خط وسط نامرئی عبور خواهید کرد. زندگی کردن با دادن زمان به چیزهایی که مهم هستند، یک عمل متعادل کننده است. نتایج فوق العاده نیازمند توجه و زمان متمرکز است. زمان گذاشتن روی یک چیز به معنای زمان نگذاشتن روی چیز دیگر است. این کار تعادل را غیرممکن می کند. برگرفته از کتاب تنها یک چیز. ترجمه ی فاطمه سلطانی، سعید جوی زاده انتشارات آکادمیک تهران شماره تماس:09382252774
برچسبها: فاطمه سلطانی, سعید جوی زاده, تنها یک چیز, تعادل [ ] [ ] [ ]
|
||
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||